پیشینه اجماع
پیدایش اجماع بعد از رحلت پیامبر خدا است. اجماع در زمان رسول خدا (ص) حجیت
نداشت و حضرت وقتی معاذ بن جبل را به یمن به عنوان نماینده فرستا به او فرمود:
چنانچه احتیاج به قضاوت کردن داشتی چگونه و بر اساس چه چیز قضاوت میکنی؟
معاذ در جواب گفت: بر اساس قرآن، حضرت فرمود: اگر در کتاب خدا حکم آن را
نیافتی چگونه قضاوت میکنی؟ عرض کرد: به سنت رسول خدا (ص) حکم میکنم، فرمود: اگر
سنتی پیدا نشد؟ معاذ گفت: به رأی خود اجتهاد می کنم و در آن کوتاهی نمی کنم،
آنگاه: "فضرب رسول الله صلی اللهُ عَلَیهِ و سلم صدرهُ و قال: الحمدُ اللهِ
الذی وفَّقَ رسولَ رسولِ الله لِما یُرضِی رَسول الله"
ترجمه: حضرت دست خود را به سینه اش زد و گفت: سپاس خدای را توفیق داد فرستاده
رسول خود را بر آنچه که راضی میشود رسولش.
از این که معاذ در این روایت اشاره ای به اجماع نکرده و رسول خدا (ص) او را
تحسین کرده، بعضی از اهل سنت استفاده کرده اند که اجماع در آن زمان نبوده و حجیت
نداشته است. ولی بعد از رحلت رسول خدا (ص) چنانچه حادثه ای پیش می آمد و حکم آن از
کتاب و سنت استفاده نمی شد و خلفا مانند ابوبکر و عمر صحابه را جمع و با آنان در
حکم آن حادثه مشورت کرده وقتی بر امری توافق می کردند، آن برای جماعت مرجع می شد.
تعریف اجماع
اجماع در لغت به معنی عزم و تصمیم بر یک چیز و به معنی اتفاق است. مانند: این
حدیث پیامبر اکرم (ص) که میفرمایند: لا صیام لمن لم یجمع الصیام من اللیل
ترجمه: کسی که شب تصمیم به انجام روزه نگیرد و نیت آن را نکند، روزه اش صحیح نیست.
در اصطلاح اصولیون اتفاق نظر مجتهدین امت اسلامی در عصری از عصر های بعد از وفات
رسول خدا بر یک حکم شرعی است. از تعریف فوق نکات مرتب میشود.
1.
علمای که اجماع میکنند باید همه مجتهد باشند.
مجتهد کسی را میگویند که ملکه ای
استنباط احکام را از ادله تفصیلی داشته باشد.
2.
منظور از اتفاق مجتهدین توافق همه مجتهدین است.
بنا براین، اجماع مردم مدینه یا اهل حرمین (مکه و مدینه) و یا اجماع یک گروه معین
کفایت نمی کند. یعنی اتفاق باید از طرف همه ای مجتهدین بدون کدام استنثناء باشد.
حتی اگر یک نفر هم مخالف باشد، اجماع منعقد نمیشود.
3.
شرط مجتهدین آن است که باید مسلمان باشد. زیرا
که موضوع اجماع نه تنها از امور شرعی است بلکه مبتنی بر عقیده متصل و مربوط بر
عقیده و یا متفرع از آن
است.
4.
اتفاق مجتهدین باید در لحظه ای اجماع آنها بر
حکم مسئله محقق شود. بنابرین، انقراض عصر شرط نیست. یعنی شرط این نیست که مجتهدانی
که اجماع با آنها حاصل شده است در حال بمیرند که بر همین رأی خود مُصر باشند. بناً نه رجوع
برخی از مجتهدین از رأی شان و نه ظهور مجتهدین دیگری که در وقت اجماع وجود نداشته
است و مخالف حکم مجتهدان اجماع کننده است هیچ اشکالی بر اجماعی وارد نمی کند.
5.
اتفاق مجتهدان باید بر یک حکم شرعی مانند وجوب،
حرمت، ندب و مانند آنها
باشد. بنابر این، اجماع بر مسایل غیر شرعی مانند مسائیل پزشکی، ریاضی و غیره موارد
غیر شرعی مورد نظر نیست.
6.
اجماع وقتی معتبر است که بعد از وفات رسول خدا
(ص) صورت گرفته باشد. زیرا با وجود رسول خدا (ص) نیاز به اجماع نبود چون انچه که
معتبر تر است همانا قول پیامبر اکرم (ص) و موافقت ایشان است.
حجیت اجماع
هرگاه اجماع با شرایط اش منعقد
شود. دلیل قطعی بر حکم مسأله مجتمع علیه میشود و این اجماع حجیتی قطعی و لازم برای
مسلمانان شده و مخالفت با آن و یا نقض آن جایز نیست.
جمهور علما هم در مورد حجیت اجماع به ادله زیادی استدلال کرده اند که برخی از
آن عبارت اند از.
1.
خداوند متعال میفرماید: وَمَن يُشَاقِقِ
الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَىٰ وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ
الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا 0
ترجمه: کسی که با پیامبر دشمنی کند بعد از آن که هدایت برای او روشن شده است و
راهی غیر از راه مومنان را در پیش گیرد او را به همان راهی که دوست داشته است
میبریم و به دوزخ داخل میگرانیم و با آن میسوزانیم و دوزخ جایگاهی بسیار بدی است.
1)
وجه استدلال به این آیه کریمه آن است که خدای
متعال در این آیه بر مخالفت با راهی مومنان وعید وعده عذاب داده است و بنابر این
راه حق و واجب الاتباع همان راه مومنان است و غیر آن باطل است.
2)
در سنت روایات زیادی دلالت بر عصمت امت اسلامی
از خطاء در صورت اجتماع آنان بر یک امر وجود دارد. از جمله رسول خدا (ص) میفرماید:
(لا تجمع امتنی علی الخطا) و (لا تجمع امتی علی الخلاله).
ترجمه: (امت من بر خطا گرد هم نمی آیند) و (امت
من بر ضلالت و گمراهی اجتماع نمی کنند).
3)
اتفاق مجتهدین باید مبتنی بر یک دلیل شرعی باشد.
زیرا اجتهاد نباید از روی هوا و هوس باشد.
انواع اجماع
1.
اجماع صریح
اجماعی است که در آن مجتهدین آرای خود را به صورت صریح بیان میکنند و بعد بر
یک رأی به توافق میرسند. مانند اینکه اگر مسئله ای بر مجتهدان درحالی عرضه شد که
مه ای آنها در یک مکان جمع شده بودند و هر کدام از آنها رأی خود را بیان میکنند و
پس بر یک رأی به توافق برسند و یا این که مجتهدان در جای واحدی نبوده و در مکان
های مختلف باشند. پس مسأله را جدا جدا به هر کدام عرضه شود و آنها در آن مسأله به
رای واحد به توافق برسند و یا اینکه یکی از مجتهدین در مسئله ای فتوا دهد و فتوای
وی به دیگران برسد و دیگر مجتهدان در مسئله فتوی دهد و فتوی وی به دیگران برسد و
دیگر مجتهدان هم به صورت صریح موافقت خود را با فتوی وی اعلان نمایند و یا اینکه
یک مجتهد در مسأله ای حکم معینی بدهد و این حکم وی به دیگر مجتهدان برسد و آنان
نیز بصورت صریح با قول یا فتوا یا حکم با آن مجتهد موافقت نمایند. این نوع اجماع
حجیت قطعی است و مخالفت با آن و یا نقض آن جایز نیست.
2.
اجماع سکوتی
این اجماع بدین شکل است که مجتهد رأی خود را در مسأله اظهار دارد و این رأی مطرح
و مشهود گردد و به دیگر مجتهدان برسد اما آنها در مورد آن سکوت کنند و به صورت
صریح آن را نکار نکنند و به صورت صریح هم با رأی وی موافقت نکنند و مایه ای نیز
برای اظهار نظر دیگر مجتهدان وجود نداشته باشد یعنی مدت کافی برای اظهار نظر در مورد مسأله بگذرد و عامل خارجی چون
ترس از یک نفر یا هیبت کسی را در دل داشتن و یا موانع دیگری غیر از آن در میان
نباشد که مجتهد را وادار به سکوت کند. درباره این نوع اجماع اختلاف نظر وجود دارد.
مستند اجماع
اجماع باید داری مستند شرعی باشد. زیرا اظهار نظر در امور دینی بدون علم و
بدون دلیل، اظهار نظر بر اساس هوا و هوس بوده و قطعاً خظا میباشد و چنین امری جایز
نبوده و واقع نمیشود. زیرا امت بنا بر دلالت احادینی که قبلاً ذکر شد از خطا معصوم
است. سند اجماع گاهی از قران و گاهی از سنت است. مثلاً اجما بر حمت نکاح با جدات و دختران فرزندان هر قدر هم
پائین تر بروند مستند به این است که میفرماید (حُرِمَت عَلَیکُم اُمَهاتُکُم وَ
بَناتُکُم) زیرا اجماع علما بر این منعقد شده که مراد از (اُمَهات) در این آیه
کریمه زنانی هستند که اصول مرد به شمار میروند {یعنی زنانی که اگر نبودند آن مردان
هم نبود} پس شامل جدات میشود. هر قدر هم از مرد دور باشد و مراد از (بَنَات) فروع
مرد از زنان هستند.
پس شامل دختران صلبی و
درختران فرزندان میشود. هر قدر این دختران فاصله نسبی زیادی از مرد داشته
باشد.
همچنان از جمله اجماع های مبنی بر سنت اجماع علما بر دادن یک ششم از میراث بر
جده است زیرا رسول الله بر جده یک ششم
ارث را داد.
امکان انعقاد اجماع و اختلاف در آن
جمهور علما قیل بر انعقاد اجماع و امکان وقوع عملی آن هستند و برخی چون نظام
از معتزله هم قایل به این هستند که انعقاد اجماع ممکن نبوده و اصلاً واقع نشده
است.
استدال این گروه بر آن است که شناخت مشخص مجتهدان کار دشوار و یا محالی است
زیرا ضابطه ای برای تمیز مجتهد از غیر مجتهد وجود ندارد. تا جایی که اگر شخصی در
شهر خود معروف بر اجتهاد باشد. کسانی از شهر وی یا از شهری دیگر در مورد اهلیت وی
برای اجتهاد با او مخالفت میکنند. حتی اگر هم به اجتهاد معروف باشد و مخالفین با
اهلیت آنها برای اجتهاد نیز وجود نداشته باشد. به علت پراگنده بودن علماء در شهر
ها و سرزمین های مختلف، گرد آمدن آنها و عرضه ای یک مسأله بر آنها جداً مشکل بوده
و حتی اگر خواسته شود که مسأله در همان سر زمین خود آنها بر آنان عرضه شود. باز
ابلاغ آن به هر یک از آنها به شناخت رأی وی به صورتی قابل اطمینان و یقین یافتن به
باقی ماندن وی بر رأی خود تا زمان گردآوری تمام آراء جداً مشکل و دشوار است. علاوه
بر این ها، اجماع باید دارای سند باشد اگر قطعی باشد مردم آن را میشناسند و عادتاً
از آن غافل نیستند، زیرا شان قطعی این است که شناخته و شایع میگردد و در این صورت
هم نیاز به اجماع وجود ندارد. اگر هم سند ضمنی باشد، عادتاً محال است که بر آن
توافق شود؛ زیرا افکار مجتهدین و قریحه های آنان در استنباط متفاوت است. استدال
جمهور این است که آنچه مخالفان این باب میگویند صرف تشکیک در امری است که وقوع آن ممکن است پس به آن
توجه نمیشود. دلیل امکان وقوع اجماع هم این است که عملاً در زمان اصحاب واقع نشده
و اجماعات زیادی از آنان برای ما نقل شده است. مانند اجماع آنان بر این که در
میراث جده یک ششم ارث میرد. اجماع شان بر بطلان ازدواج زن مسلمان با مرد غیر
مسلمان و اجماع آنها بر صحت نکان بون مهر مسمی و غیره اجماعات انها در اموری
متفاوت دلیلی قاطع بر امکان وقوع آن است.
اهمیت اجماع در زمان حاضر و امکان انعقاد آن
اجماع یکی از مصادر مهم فقه اسلامی و دلیلی از ادله ای احکام است که در مورد
صحت و اعتبار آن دلیل وجود دارد. پس میتوان در شناخت حکم شرعی وقایع جدید ای که در
عصر حاضر زیاد هستند از آن استفاده نمود اما این استفاده فقط وقتی انجام میپذیرد
که فقها گرد آیند و مسایل بر آنها عرضه شود و آرای آنها در مسایل شناخته شود و
مجمعی فقهی تشکیل شود که هم ای فقهای عالم اسلام در آن گرد آیند و این مجمع مکان
معین داشته باشند و تمامی امکانات رایم برای آن چون بودجه کتاب، کارمند، کتابخانه
و غیره مهیا گردد. مسایل و وقایع جدید جهت بررسی و ایجاد احکام برای آنها در پرتو
نصوص شرعی و قواعد و مبادی عمومی شریعت عرضه شود.
ادله منکرین حجیت اجماع
افرادی که منکر حجیت اجماع اند مانند خوارج بر آیاتی استدال کرده اند که بعضی
از این آیات قرار ذیل است.
1.
آیه شریفه (و نَزَّلنا علیک الکتابَ تِبیاناً
لِکُلَّ شی ءٍ) ما قرآن را بر تو نازل کردیم در حالی که بیان کننده هر چیز است.
گفته شده وقتی قرآن بیان کننده هرچیزی باشد پس
بیان کننده احکام شرعی نیز هست که اجماع بر آن قایم شده، وقتی چنین بود احتیاجی بر
اجماع نیست.
بر این استدال پاسخ داده شده: این که قرآن بیان
کننده هر چیزی است لازم نمی آید که اجماع بیان کننده بعضی از چیزها نباشد،؛ و دیگر
این که لازم می آید سنت هم حجت نباشد به عین آنچه بیان شد.
2.
آیه "فاِن تنازعتم فی شیءٍ فَرُدُّوهُ الی
اللهِ و الرسول" از آیه استفاده میشود که مرجع در اختلافات، قرآن و سنت است.
پس احتیاجی بر اجماع نیست.
به این استدلال جواب داده اند: اولاً: اجماع در
نزاع و اختلاف تصور نمی شود؛ و ثانیاً: از آیه استفاده نمی شود که در وقت توافق
اجماع حجیت ندارد. ثالثاً: بر فرض دلالت آیه و ظهور آن، این ظهور با دلیل قطعی که
اجماع حجیت دارد ساقط میشود.
نتیجه گیری
از این تحقیق چنین بر می آید که اجماعی یکی از مهمترین مصادر تشریع و
قانونگذاری در دین اسلام میباشد. هرگاه با شرایط خاص مربوط بر آن منعقد گردد، دلیل
قطعی بر حکم مسأله مجتمع علیه میشود. همچنان اجماع باید داری مستند شرعی باشد تا
قابل قبول امت اسلامی قرار گیرد. اجماع بعد از وفات پیامبر (ص) در عصر های مختلف
قابل انعقاد که وقوع آن برای رفع نیازمندی های امت اسلامی امکان پذیر است.
نویسنده: ب. گ. امیری
نویسنده: ب. گ. امیری